به کانال خوراک ایرانی

خوش آمدید

آبیسکو

عکسهای اسلایدی کوهنوردی در سوئد - آبیسکو

برای دوستداران طبیعت گردی و کوهنوردی برگی متفاوت از تم آشپزی در اینجا باز میکنم.
چند نمونه از عکسهائی که در طبیعت گردیها و کوهنوردیهایم گرفته ام در اینجا گذاشته ام.

آبیسکو - نیکا لوکتا نام بخش شمالی راه طبیعت گردی کونگز لدن است. درازترین راه طبیعت گردی سوئد کونگز لدن ( جاده شاه ) نامیده میشود.
راه طبیعت گردی کونگز لدن از آبیسکو آغاز شده و در ایستگاه توریستی هماون به پایان میرسد. درازای این راه 450 کیلومتر است و از پنج بخش درست شده است.
بخشی که ما در آن گشت زدیم بین آبیسکو و نیکالوکتا کشیده شده و یکی از زیباترین و پردیدارترین راههای طبیعت گردی سوئد است.
راه آبیسکو - نیکالوکتا از میان پارک ملی سارق ؛ دریاچه های کوهستانی و کوهپایه های جنگلی گذر میکند.
در دو جای این گذر دراز ؛ جا برای چادر زدن وجود دارد که ما در یکی از آنها اتراق کرده و در مدت دوشبانه روز در این پارک ملی به طبیعت گردی پرداختیم.
پارک ملی آبیسکو در یک منطقه حفاظت شده طبیعی بسیار بزرگتر قرار گرفته است. این پارک در سال 1909 برقرار و نامگذاری شد. گستردگی پارک آبیسکو در حدود 7700 هکتار است.
از درون پارک ؛ راه شناخته شده کونگز لدن ( جاده شاه ) گذر میکند. مسیر راهروی طبیعت گردان با تخته چوبهای بلند و باریک که روی زمین کارگذاری شده اند؛ نشان داده شده است. به این جهت که کوبش زمین بر اثر جای پای طبیعت گردان کمتر شود.
رودخانه آبیسکوجوکا از یخچالهای طبیعی کوهستانهای کبنه سرچشمه میگیرد. این رودخانه از میان پارک با خروش و جوششی مهارناپذیر از لابلای تخته سنگها و صخره های سخت و قرمز رنگ کانیونی با فشاری سهمگین میگذرد و آنها را در راه خود ساییده و هموار میکند. آب این روخانه به زلالی چشمه های دورافتاده و ناآشنا و سردی آن چون یخهای قطبی شمال و دلنشینی آن چسبنده و زنده کننده است.

خودمان را به ایستگاه توریستی آبیسکو که در میانه راه بین شهر کیرونا و نارویک قرار گرفته رساندیم. از آنجا کوله و چادر و بار وبنه مان را در پشت گذاشته و بسوی جایگاه ویژه اتراق زدن طبیعت گردها حرکت کردیم. در مسیر راه کوبیده شده به خیل طبیعت گردها برخورد میکردیم ولی هر چه جلوتر میرفتیم راه خلوت تر میشد.
کمی جلوتر که وارد مرز آبیسکو شدیم دیدیم که راه با تخته های بلند و باریک نشان گذاری شده بود. پس از ساعتی راه روی از جائی خروش آب را بگوش میشنیدیم گر چه سرچشمه اش برایمان ناپیدا بود. با پیشروی بیشتر به نهری پر هیبت نزدیک شدیم که سهمگین از لابلای صخره های کانیونی با خشونت میگذشت. از خیل طبیعت گران خبری نبود. تک و توکی را میدیدیم که در راه بازگشت بودند. ولی تنها ما در راه پیشرفت در قلب آبیسکو به جلو میرفتیم.
چند ساعتی دیگر راه روی ؛ پس از عبور از پلی آهنی آویزان که در سراسر پارکهای ملی سوئد زیاد دیده میشوند ؛ در سمت چپ مسیرمان؛ جایگاه ویژه اتراق کردن را پیدا کردیم.
خورشید شمال دیگر در پشت درختزارهای آنسوی نهر خود را پنهان کرده بود و ما باید پیش از قهر کردن خورشید چادرمان را برپا میکردیم. فرصتی کردیم که املتی هم روی گاز پیک نیکی راه بیندازیم. خورشید ساعتها بود که در دور دستهای افق خود را پنهان کرده بود ولی روشنائی چشمانش در همه جا پهن ؛ پدیده ای که در این خطه های شمال نه عجیب که تا چله تابستان خیلی هم معمول است . کیسه خوابها را همراه با این جوک گفتن و آن جوک شنیدن و خندیدن ها پهن کردیم.
میدانستیم که فردای این روز آبیسکو چشم براه ماست و ما هم غرق در شیفتگی از آن با لبخندی به لب بخواب رفتیم....

   
برگشت به خانه